جوی آباد

اجتماعی - ورزشی

تبلیغات تبلیغات

بورژواهای کوچک

بورژوا های زمان شاه،هیچکس را داخل آدم نمی دانستند.اظهارنظرهای گلستان درمورد شاملو،تلخی روزگاری را برایم زنده کرد که حتی تصور خرما بر نخیل ساده نبود،چه رسد به چیدن آن.زمانه ای که جدو جهد مردمان بی چیز حداکثر مورد التفات قرارشان می داد تا سرگرم کننده باشندومزدش را بگیرند.اما نمی توانست نژادگی برتر را به آنها ببخشد.درهجوم رویدادهای مسلسل وار این همه سال،چنان گرفتار تامین معاش بودم و چندان قشر بالاسری کوچک و بی مقدار در نظرم جلوه می کرد که به شکل گیری شکاف
ادامه مطلب

اتهام

بیشتر از همه از خودم شاکی ام.به خاطر آرزوها و آزمندی هایی که با وجود رواج این همه اجحاف دست از سرم برنمی دارند.به خاطر حسرت داشتن یک مونیتور بزرگتر و اضافه کار بیشتر،وقتی که کسی با لب های دوخته جانش را قمار می کند.از خودم شاکی ام که محتاط،حریم همه را رعایت می کنم و تشریفات ادب را برای آنها که شرکت مستمرشان در دزدی و تاراج ثابت شده است،به جا می آورم.از خودم شاکی ام به خاطر خستگی به خاطر یاس به خاطر تردید...شاید سهمم از رضایت به باد دادن چارقدی است که بیخ
ادامه مطلب

اعلانیه

بعد ازبازی شمس آذز،این دومین بار بود که به نام خوانده می شدم.توی بازی شمس آذر، هربار که توپ زیر پای مهاجم هم نامم می افتاد ،گزارشگر یک خط درمیان صدایم می کرد و ناخودآگاه به سمت تلویزیون می چرخیدم.این بارهم اسمم را که دیدم انگارکسی مرا صدا زده باشد. نامم مزین شده بود به اطلاعیه ی ترحیم حاجی و میان لیستی از آدم های اسم و رسم دار برخورده بود.از چندمتری چهارراه نبش فرعی ،روبه روی مسجد حجله ای گذاشته بودند که از توی اتوبوس هم می شد نوشتجاتش را خواند.عکس
ادامه مطلب

«نوشتن» کافی نیست

یک باردیگر انتظارم کلید خورده بود.درواقع وقت هایی که چشم به راه نبوده ام مثل ایستگاه های دور ازهمی میان امتداد انتظارم بوده است.این بار همان اول کار حال ناخوشم از تعلیق بی خبری را بازتاب دادم و از اعتراف به این که چه اشتیاقی به دریافت بازخوردهای هرچند مختصر و کوتاه دارم،پروا نکردم.اما با بی پاسخ ماندن اعترافم،به شکل غیرمنتظره ای دست از چشم به راهی کشیدم و پرونده را بستم تا زمان به اندازه ی لازم بگذرد.
ادامه مطلب

«ازشب هنوز مانده دودانگی»...

قصد داشتم بهش بگم؛میدونی چه عواملی باعث میس اینفورمیشن،می شن؟ وبی آنکه فرصت جواب دادن پیدا کنه،بگم آدمایی مثل تو .کسانی که اجازه ی دسترسی به اخبار درست را از دیگران سلب می کنند.شاید تا به حال با لحن تعدیل شده ای چندین بارهمین مفهوم را خطاب به او و امثال او گفته باشم.اما جزاین که دسترسی های خودم محدودتر شده،نتیجه ی دیگری نداشته است. معادلات قدرت چندان خطی و بدون عمق شده اند که کمترین برانگیختگی برای تصاحب جایگاه بالاتروکسب اختیارات بیشتررا درردیف گناه و
ادامه مطلب

تمرین روشنگری

به محض رسیدن توی خانه ، جوهر کاربن را از روی انگشت اشاره ام شستم.از مدت ها پیش با این تردید دست به گریبان بودم که اجتناب راه و رسم درستی است یا نوعی عافیت طلبی است؟چندبار زیرآب گرم با صابون جامد و مایع تاحد سابیدن پوست انگشتم جلو رفتم.اما بالاخره ردی از جوهر لابلای خطوط انگشتم باقی ماند. این بارهم تنها بودم. چه آن سال ها که اکثریت بودند و من نبودم وچه حالا که در محل اخذ رای به عدد انگشتان یک دست هم ، آدم نبود.هوای دم کرده ی تیرماه به زیر بغل هایم چسبیده
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها