جوی آباد

اجتماعی - ورزشی

تبلیغات تبلیغات

تعطیلی انتخاب

درست است که تعطیلی های پیش بینی نشده، فرصت در خانه ماندن و رسیدگی به کارهای زخمی سربار ذهن را می دهد، اما تکرار افسارگسیخته و بدون نقشه ی راه آنها به نگرانی از آینده دامن می زند. مخاطب اطلاعیه های مدیریت بحران، دستگاه ها،شرکت ها و موسسات دولتی هستند و تکرار روند تعطیل کردن وقت و بی وقت بخش دولتی و اقمار آن ناخودآگاه این تصور را به وجود می آورد که مبادا قوه ی مجریه و توابع، بالکل تعطیل شده اند و چشم انداز تیره و تاری برای دومیلیون وصدودوازده نفر کارمند
ادامه مطلب

همدیگری

تا جایی که به خاطر می آورم،صمد در مصاحبه ای گفته بود؛ عمرما کفاف خواندن این همه کتابی که چاپ می شود را نمی دهد و باید بتوانیم در فاصله ی کوتاه عمر انتخاب های درستی از میان انبوه کتاب ها داشته باشیم. اینطور بود که وقتی ترجمه ی یکی از آثارکم حجم دوباتن از موسسه ی انتشاراتی مدرسه ی زندگی را خواندم، اضطراب آن همه کتاب نخوانده و نادانسته هایی که دست وپاگیر لحظه های انتخاب و تصمیم می شوند، وجودم را دربرگرفت.
ادامه مطلب

تعارض منافع

با زوزه ی کشدار سگ همسایه، حواسم به کوچه می کشد. روزهای تعطیل زمستان حتی سگ ها هم دیربیدار می شوند. باوجودی که به کم نوشیدن و ترجیحاً ترک قهوه توصیه شده ام اما از آنجا که نوشیدنی جایگزین مناسبی ندارم دوباره به یک فنجان قهوه رو آورده ام و برای این که نوشیدن قهوه با معده ی خالی اوضاعم را از این که هست بدتر نکند، چند تکه ی کوچک شیرینی هم داده ام دمش. به قول مادربزرگ خدابیامرزم، حالا که تش تقلا در هیچ زمینه ای نتیجه نداده است و بضاعت خودشیرین نمایی هم موجود
ادامه مطلب

بهمن 1403

هوا خیلی سرد است.کاهش دما نسبت به روز گذشته، کاملاً محسوس است. بی راه نیست اگر تعطیلی مجدد روزهای کاری هفته کام کسی را خوشحال کند. اما برخی دلهره ی این را دارند که این تعطیلی ها از جیب چه کسی هزینه می شود و پاسخگوی وظایف به تعویق افتاده در این روزهای پایانی سال کیست؟ از یک طرف زورشان را گذاشته اند پشت مکانیزه شدن فرآیندهای فعالیت در بخش خدمات و معیار ارزیابی نهادها و سازمان های خدماتی، طول مدت ارائه ی خدمت است و از طرف دیگر در بازه های تعریف و تعرفه گذاری
ادامه مطلب

درغیاب چراغ

حتی چراغ هم روشن نکرد. با خست، منابعش را مصرف می کرد تا ادله ی قوی تری برای موجودیت بی حاشیه اش در چنته داشته باشد. یعنی اگر قرار بود نسبت ستانده به داده استخراج شود، دست کم بی حساب باشد. رفتارش بی شباهت به خشکه مقدس های متشرع معتقد به روز بازپسین نبود. حساب عوارض و تبعات هر اقدام یا اظهارنظرش را نه یکبار که چندین بار می کشید و برآورد می کرد و اگر چیزی از زیر تیغ جرح و تعدیلش جان بدرمی برد آن وقت می توانست به منصه ی ظهور برسد.
ادامه مطلب

همزیستی مسالمت آمیز با خود

سوت کشیدن گوش ها بی وقفه ادامه داشت. به کمک دستاویزهای مختلف تلاش می کرد تمرکزش را از روی آن بردارد و لابلای دستاویزها گم کند. در واقع نمی خواست سوت کشیدن گوش ها مثل یک عارضه ی مخصوص دوران کهولت دست و پاگیرش شود. علی رغم این چند دقیقه هم نشینی با بازنشسته ی خسته ای در اتوبوس یا کسی که از زمین و زمان گلایه می کرد و لیست بلندبالایی از هزینه های زندگی تا ویزینگ گوش و درد مفاصل در تایید گلایه هایش ارائه می داد، کافی بود تا هرچه رشته بود را پنبه کند و سوت کشیدن
ادامه مطلب

زخم های ناسور تاریخ

خوب به خاطر داشت که توده ایه بی سوادی از اهل فامیل گفته بود؛ اینها آریامهری اند. هنوز دهه ی پنجاه تمام نشده بود و آنها که دور دست شان افتاده بود در اوج هیجان و سرمستی حساب های گذشته را تسویه می کردند. این یکی جان جریق راه بستن و تفتیش نداشت اما اینجا و آنجا فتوای حلال و حرام صادر می کرد. ترس ِ جان تا عمق خواب های آدم هایی مثل او که تازه قرار بود سری میان سرها دربیاورد و وارد اجتماع شود نفوذ کرده بود.
ادامه مطلب

«سلام ای شب معصوم»

تو حال خودم بودم که صدایی از سمت رودخانه با لحن پرنشاطی به گوشم رسید؛ سلام معلم نمونه. پیدات نیست . کجایی؟ خوبی؟...دوروبررا نگاه کردم و نگاهش را که پر از شادمانی دنبال نگاهم می گشت، پیدا کردم. خطابش با من بود. قدری شیرین عقل به نظرم آمد اما به هرحال دست راستم را به محاذات گوش بالا بردم و سلامش دادم . مرا می شناخت و از قرار به خاطر داشت که یکی از رهروان صبحگاه سال های اخیر بوده ام. درهمان حال که به راهم ادامه می دادم از احوالپرسی اش تشکر کردم.
ادامه مطلب

«چون پیرشدی حافظ از میکده بیرون شو»

به چیزهایی دلخوشم که براساس دستاوردهای اخیر، دوران شان سپری شده و من ناگزیر از دست و پا زدن مداوم برای دفاع از موجودیت این دلخوشی های فرارِ ناپایدارم. فقط همین نیست. وقتی سلیقه و پسند زیرسوال می رود و چرایی اش مورد قبول دیگران نیست، کم کم نوبت خودِ آدم می رسد که با توجیه سبک و سلیقه ی غیرقابل قبول از گردونه بیرون رانده شود. خاطرم هست پنجاه سال پیش اگر کسی متفاوت از دیگران بود، محل توجه بیشتری قرار می گرفت و دیگران کنجکاو می شدند از رمز و رازش سردربیاورند.
ادامه مطلب

کاهش تصدی در ورزش دولتی

یکی از راه های ورود به دستگاه، کسب عناوین قهرمانی در سطوح تعریف شده در قانونِ «سرباز قهرمان» بود. جوانانی که پرچم کشور را در میادین رسمی و تقویمی فدراسیون های بین المللی ورزش به اهتزاز درآورده بودند؛ بدینوسیله هم تقدیر می شدند. البته جذب این قهرمانان به دستگاه اجرایی دولت تنها موکول به قهرمان شدن نبود. از جمله شرایط لازم در این روند؛ داشتن تحصیلات حداقل کارشناسی مرتبط با ماموریت های دستگاه و نیز وجود پست بلاتصدی متناسب با آن بود.
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها